ا - فارس نوشت:
علی مطهری نماینده مردم تهران که منتقد سیاستهای فرهنگی دولت است، در واکنش به اظهارات شریفزاده که طی مصاحبهی اقدام به دفاع تمام قد از دولت و لیدر جریان انحرافی کرده بود و در عین حال مخالفان جریان انحرافی را به مناظره فراخوانده بود، گفت: مناظره در جایی است که یک فرد فکر و منظم و ایده مشخصی داشته باشد و یک تفکر جدید را به صورت یک مکتب فکری ارائه کرده باشد. آقای مشایی از هر منبعی مطلبی را گرفته و آنها را باهم مخلوط کرده به طوری که گاهی از آن اومانیسم فهمیده میشود، گاهی پلورالیسم دینی، گاهی سکولاریزم و گاهی ناسیونالیسم ایرانی. اساسا ایشان مبهم و شلوغ صحبت میکند و نمیتوان وی را متفکر دانست. لذا مناظره با این افراد(شریف زاده) بیشتر سبب مطرح شدن و تبلیغ افکار موهومشان است. به هر حال فکر میکنم اینها در حد مناظره نیستند، فقط باید منویات قلبی آنها را که معمولا به صورت مبهم و در قالب الفاظ زیبا بیان میکنند، برای مردم توضیح داد.
گزيده سخنان وي از اين قرار است:
· شريفزاده میخواهد نسبت گرایش به اومانیسم، پلورالیسم، سکولاریسم و ناسیونالیسم را از آقای مشائی دفع کند ولی خصوصا درباره پلورالیسم و ناسیونالیسم موفق نیست.
· مشایی از نگاه عرفانی استفاده کرده اما نتایج غلط گرفته. مثلا میگوید در نگاه عرفانی همگان فطرتا خداجو و خداپرست هستند ولو دنبال بدی بروند، گرایش همه به خوبیها و به خداست. بعد نتیجه میگیرد که وقتی انسانها را اینگونه نگاه کنیم که دارای گرایشهای یکسانی هستند آن وقت نحوه برخورد با آدم فاسق مثل نحوه برخورد با کسی میشود که او را هم گرایش با خودت میبینی و فقط میگویی یک خطایی کرده. آقای شریفزاده میگوید حالا همین را آقای مشائی آورده در سطح جهانی به عنوان نحوه عرضه دین اسلام مطرح میکند. آنها بدون توجه به تحریف ادیان قبلی و بدون توجه به سیره پیامبر (ص) در تبلیغ اسلام، میآیند تبدیل به پلورالیسم دینی و تکثر ادیان حق میکنند و به خیال خودشان اینگونه اسلام را بهتر میتوان در جهان تبلیغ کرد.
· جريان انحرافي در واقع میخواهد بگوید مشترکات ادیان را بگیریم و بر سر همان با مردم دنیا توافق کنیم و سخن از اسلام به میان نیاوریم. به عبارت دیگر میگویند اسلام را به صورت مبهم به دنیا ارائه کنیم، به صورت مکتبی که صلح کل است و سخن از احکامی که درباره کفار وجود دارد و به طور کلی سخن از احکام فقهی که مرز اسلام را با غیر اسلام مشخص میکند به میان نیاوریم. آقای شریفزاده میگوید: «آنچه که بیشتر از همه در جهان اسلام سیطره داشته، بعد فقهی دین بوده، یعنی بایدها و نبایدها، آقای مشایی با عرضه دین صرفا به این روش مخالف است.» شما در سخنان آقای رئیس جمهور هم میبینید که معمولا سخنی از اسلام در میان نیست و ایشان بر چهارگانه «توحید، عدالت، آزادی و مهرورزی یا عشق» تاکید میکند، به خیال این که اینها امور فطری در همه انسانهاست و مخالفتی را برنمیانگیزد ولی اگر از اسلام سخن بگوییم مخالفتهایی برانگیخته میشود. این یعنی همان تجددگرایی افراطی و اسلام را باب طبع زمان کردن که شهید مطهری از آن به عنوان یک آفت برای نهضت اسلامی نام بردهاند. اسلام را باید همانگونه که هست معرفی کرد. اینها میخواهند اسلام را صرفا به شکلی عرفانی مطرح کنند تا به جایی برنخورد، در حالی که باید همه جانبه مطرح شود، فقهی، کلامی و عرفانی تا نیازهای جسم و عقل و دل انسان برآورده شده و اینها اشباع و اقناع شوند.
· وقتی من حرفهای آقای مشایی و آقای احمدینژاد را میشنوم - اگر نگویند توهین و هتاکی شد- یاد جزوههای گروه فرقان میافتم. آنها هم با حسن نیت میخواستند اسلام را به گونهای عرضه کنند که جوانها بهتر و زودتر جذب شوند.
· آقای شریف زاده میگوید «برای آقایان مشایی و احمدینژاد ایران قابل ستایش است چون بهترین برداشت و قرائت را از دین خدا داشته.» اگر مقصود ایشان از «بهترین برداشت و قرائت از اسلام مذهب تشیع است، میدانند که این مذهب در ایران بیشتر به وسیله علمای جبل عامل لبنان مثل محقق کرکی که بیشتر آنها عرب بودند پایهگذار میشد و اساسا عظمت ملت ایران به همین است که حقیقت را هر جا بیابد میپذیرد و حمایت میکند و تعصب نژادی ندارد. ایشان از قول آقای مشایی میگوید: شما مردم ایران را باید تحسین کنید و بگویید آفرین، چون بهترین برداشت را از اسلام دارند». من میگویم اگر مردم مصر هم همین حرف را بزنند، مردم عربستان هم همین حرف را بزنند آیا موجب تفرقه در جهان اسلام نمیشود؟ اصلا صحبت از برداشت ایرانی یا مصری یا عربی از اسلام، یک انحراف است و باطن آن ملتپرستی و ناسیونالیسم است. آقای مشائی هم ناچار است تمایل خود به ناسیونالیسم ایرانی را در قالب «برداشت ایرانی از اسلام» بگوید و خلاصه نامی از اسلام ببرد تا قابل پذیرش باشد.
:: بازدید از این مطلب : 304